جدول جو
جدول جو

معنی منش گرد - جستجوی لغت در جدول جو

منش گرد
(مَ نِ گَ)
رجوع به منش گردا شود
لغت نامه دهخدا
منش گرد
قی استفراغ شکوفه: (آن چنان مردم که طشت از زن نهان داد با خمار و رطلی برکشید. {} پس صداعش کرد و اشکوفش فتاد بانگ میزد زن که طشتش آورید. {} مرد گفت: آن مرده ری بود اربجا این منش گردا بمن کی میرسید ک) (علی اکبردهخدا {توضیح این قطعه در مجموعه دهخدا . چا. 1 درج نشده
تصویری از منش گرد
تصویر منش گرد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از منش گردا
تصویر منش گردا
اختلال معده، قی، استفراغ
فرهنگ فارسی عمید
(مَ نِ گَ)
برهم زدگی طبیعت و غثیان را گویند که قی وشکوفه باشد. (برهان) (آنندراج). برهم زدگی طبیعت و نفرت و قی و غثیان و شکوفه. منش گر. منش گرد. (ناظم الاطباء). تهوع. دل به هم خوردگی. قی. غثیان. (یادداشت مرحوم دهخدا) : ریباس... معده و جگر را قوی گرداند و منش گردا بنشاند. (الابنیه یادداشت ایضاً). و چون بسیار خورند قی و منش گردا آورد. (الابنیه یادداشت ایضاً). آن کس که محرور بود او را سیب شاید خورد و نیک باشدش و همه سیبی... شکم ببندد و منش گردا بازدارد. (الابنیه چ دانشگاه ص 76). قاقله... بوی دهن خوش کند و منش گردا و قی بنشاند. (الابنیه چ دانشگاه ص 258). وگر چنان باشد که منش گردا بود بی قی بسیار آب گرم ببایدش داد. (الابنیه چ دانشگاه ص 100). بیم بود که هرچه اندر شکم بود بیرون آید و باشد که قی ببندد و منش گرداآورد. (الابنیه چ دانشگاه ص 99) ، غش و ضعف. (ناظم الاطباء). غشی و ضعف. (از فرهنگ جانسون)
لغت نامه دهخدا
(مَ نِ گَ)
رجوع به منش گردا شود
لغت نامه دهخدا
(مُ گَ)
شغل و عمل انشاء. (ناظم الاطباء). کار و عمل منشی. دبیری. کاتبی. رجوع به منشی شود
لغت نامه دهخدا
(مَ گِ)
شهری بوده به جزیره که موصل باشد و نسبت به او منازی، و منازجرد معرب آن است. (انجمن آرا) (آنندراج). نسبت بدان منازی و منازگردی است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به منازجرد و ملازگرد شود
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ جَ اَ)
آنکه در چمنها میگردد. (آنندراج). گردش کننده در اطراف باغها. (ناظم الاطباء). مرادف چمن سیر. رجوع به چمن سیر و چمن گردی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از منش گردا
تصویر منش گردا
قی استفراغ شکوفه: (آن چنان مردم که طشت از زن نهان داد با خمار و رطلی برکشید. {} پس صداعش کرد و اشکوفش فتاد بانگ میزد زن که طشتش آورید. {} مرد گفت: آن مرده ری بود اربجا این منش گردا بمن کی میرسید ک) (علی اکبردهخدا {توضیح این قطعه در مجموعه دهخدا . چا. 1 درج نشده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منشی گری
تصویر منشی گری
دبیری پناغگری شغل و عمل منشی دبیری
فرهنگ لغت هوشیار
دبیری، کتابت، نویسندگی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
المائدة المستديرة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
Roundtable
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
table ronde
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مرتعی در منطقه ی کوهستانی عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی
ولگرد
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
tavolo rotondo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
โต๊ะกลม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
mesa redonda
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
okrągły stół
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
круглый стол
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
круглий стіл
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
ronde tafel
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
runder Tisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
گول میز
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
שולחן עגול
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
mesa redonda
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
円卓
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
圆桌
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
meza ya mviringo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
원탁
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
yuvarlak masa
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
meja bundar
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
গোল টেবিল
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
गोल मेज
دیکشنری فارسی به هندی